صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن
دانلود اپلیکیشن
1 سال قبل
0

معنی واژگان درس «خاک آزادگان»:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

گر

اگر

گلشن

گلخانه، گلستان، گلزار

سوختن

سوزاندن

به تیر دوختن

تیر زدن

خصم

دشمن 

به تیرم بدوزی

من را با تیر بدوزی

کجا

چگونه

ربودن

دزدیدن، سریع گرفتن

آرمان

آرزو، عقیده

تجلی

جلوه گری

پنداشتن

تصور کردن

افروختن

روشن شدن

مدفن

جای دفن، گور

پروردن

پروراندن

سازش

کنار آمدن، آشتی

تکریم

گرامیداشت

خواهش

درخواست و التماس

تاختن

حمله کردن

نیرنگ

فریب

توسن

اسب سرکش

خلق

آفریده، مردم

خرمن

غلّه درو شده

توحید

یکتاپرستی

اجساد

جمع جسد، پیکرها

همّت

اراده نیرومند

صفا

پاکی

ذخیره

اندوخته

راوی

روایتگر

اورژانس

فوریت های پزشکی

رسیدگی

وارسی

ازدحام

شلوغی، انبوهی

اهدا

هدیه دادن

کلافه

پریشان، سر در گم

شهدا

شهیدان

سرگردان

سرگشته

منطق

علم میزان

خودی

خودمانی

مگه

آیا، پرسش انکاری

قنداق

دسته تفنگ

درآمدند

بیرون آمدن

مور

مورچه بزرگ

انگار

گویی

مهره

مهرۀ بازی

دور و بر

پیرامون

بنات الخمینی

دختران خمینی

مددکار

یاریگر

قدر

اندازه

استقامت

پایداری

اسارت

اسیر شدن

بنت الخمینی

دختر خمینی

مبهم

نامشخص

هجوم

حمله

بعثی

عضو حزب بعث

عین

درست مانند

محاسن

ریش و سبیل

فضله

پشگل

یکسر

پیاپی

به محض اینکه

همین که

صداقت

راستی

کاشی

کاشانی

ولایت

آبادی

گیر افتادن

دستگیر شدن

همهمه

هنگامه

سراسیمه

پریشان

مطلع

آگاه

تقدیر

سرنوشت

معیار

مقیاس، اندازه

حرس الخمینی

پاسدار خمینی

دلخراش

آزارنده

وقاحت

بی شرمی، بی حیایی

سوزناک

دلخراش

هیئت

گروه، دسته، انجمن

هیئت

گروه، دسته، انجمن

گوارا

گوارنده، قابل هضم

سالخورده

سالمند

لعن علی الصدام

نفرین بر صدام

ساختگی

قلابی

الانبار

نام منطقه ای در عراق

مقدسات

چیزهای مقدس

طور

گونه

خطوط

جمع خط

سطور

جمع سطر

معجزه

عاجز کننده

خمیرمایه

اصل

غفلت

بی خبری

طاقت فرسا

توان فرسا، خسته کننده

شیون

ناله و زاری

ساخته

آماده و توانا

گداخته

ذوب شده، مذاب

گزیدن

نیش زدن

کرکس

پرنده‌ای از رده لاشخورها

بام

پشت بام

سید الشهدا

آقای شهیدان، امام حسین

تنومه

شهری در عراق نزدیک بصره

مقدس

دارای تقدس و پاکی، پالوده

جسارت

دلیری، بی باکی و گستاخی

مهیب

ترسناک، ترس آور، هولناک

پاییدن

مراقب بودن، زیر نظر داشتن

چرا

آری (در پاسخ پرسش منفی)

متلاطم

دستخوش پریشانی و آشفتگی

غرور

احساس سربلندی و شادمانی

ورد زبان

سخنی که پیوسته تکرار می شود

مصلحت

آنچه سبب خیر و صلاح انسان باشد

ملاک

اصل هر چیز، معیار، ابزار سنجش

اسرا

جمع اسیر، گرفتاران، دستگیر شدگان

افسردن

سرد شدن، خاموش شدن، یخ بستن

توش

توشه و اندوخته، توانایی تحمّل سنگینی یا فشار

مقنعه

نوعی روسری که زنان سر را با آن می پوشانند

آزاده

ایرانی، آزادمرد، کسی که از اسارت بازمی گردد

کفاف

به اندازه کافی، آن اندازه روزی که انسان را بس باشد

ژنرال

افسر ارشد در ارتش، سپهسالار، سرتیپ، سرلشکر

معلول

کسی که عضو یا اندام هایی از بدنش اسیب دیده است، توان خواه

بعث

حزبی سیاسی که صدّام حسین، رئیس جمهور پیشین عراق، رهبری آن را برعهده داشت

تاوان

زیان یا آسیبی که شخص به خاطر خطاکاری، بی توجّهی یا آسیب رساندن به دیگران ببیند

اسطوره

سخنان یا اشخاص و آثاری که مربوط به موجودات یا رویدادهای فوق طبیعی روزگار باستان است و ریشه در باورها و اعتقادات مردم روزگار کهن دارد

 


سایر مباحث این فصل